هفته ی سوم دی ماه
هزاران درود همونطور که می دونید سر ما این روزها حسابی شلوغ. هرشب خونه مادرشوهرم هستیم و به عروس خانم کمک می کنیم . البته کاری زیادی از دست ما برنمیاد ولی خوب تا اونجایی که بتونیم همکاری می کنیم. مهزیار طبق هفته های پیش چهارشنبه و پنج شنبه رو خونه مادربزرگش موند تا پیش عمه جون باشه که خدا براش خواست و عمه مریم هم شب موند خونه مامانش و مهزیار حسابی با پسر عمه اش و البته آیلین دختر یه عمه دیگش حسابی بازی کرد. مهزیار هفته پیش دوتا امتحان داشت امتحان دیکته و بنویسیم که هردوشون میگه عالی دادم که امیدوارم همینطور باشه چون حسابی شیطون و بی دقت شده گل پسر من. اتقاق جالب هفته گذشته این بود که مهزیار تا رسید خونه مادربزرگش زنگ زد به من ...